هامانهامان، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

هامان هستی مامان

عشق من

یادم هست که همه چیز از کجا شروع شد و درک کردم دیگه خودم  تنها نیستم ، یه اتفاقی افتاد یه حس ناب که با تمام وجود لمسش کردم... آنجا نقطه شروع من بود ، لحظه آغازم ، اون لحظه بود که وجودم پر شد از  شور عشق و حس کردم  که میتونم خیلی زیاد کسی رو دوست داشته  باشم و حس کردم که خودم هم چقدر زیبا شدم..... حس شیرینی که دلم طعمش رو چشید و بعد از اون تمام سلولهای بدنم  شیرین شدند ،  حتی عقلم با همه داناییش از این طعم شیرین  لذت برد.... شاید قشنگترین و بهترین لحظه ای که هر آدمی بهش میرسه همین باشه... حالا تو ، تو خاک وجودم ریشه کردی و نمیخوام که از وجودم خارج بشی ، ...
8 تير 1390

عشق من

یادم هست که همه چیز از کجا شروع شد و درک کردم دیگه خودم تنها نیستم ، یه اتفاقی افتاد یه حس ناب که با تمام وجود لمسش کردم... آنجا نقطه شروع من بود ، لحظه آغازم ، اون لحظه بود که وجودم پر شد از شور عشق و حس کردم که میتونم خیلی زیاد کسی رو دوست داشته باشم و حس کردم که خودم هم چقدر زیبا شدم..... حس شیرینی که دلم طعمش رو چشید و بعد از اون تمام سلولهای بدنم شیرین شدند ، حتی عقلم با همه داناییش از این طعم شیرین لذت برد.... شاید قشنگترین و بهترین لحظه ای که هر آدمی بهش میرسه همین باشه... حالا تو ، تو خاک وجودم ریشه کردی و نمیخوام که از وجودم خارج بشی ، میخوام همچنان تو وجودم جوونه و غنچه بزنی.... ...
8 تير 1390

بچه گیها

"بچه که بوديم بچه بوديم بزرگ که شديم بزرگ که نشديم هيچ ديگه همون بچه هم نيستيم براي عشق پاک بچه گيهادلم تنگه"   واسه اون روزايي كه قهرهاودعواهامون بايه بوسه تموم ميشد وبازم همديگرودوست داشتيم همديگروبغل مي‌گرديمو ميبوسيديم و ميگفتيم آشتي آشتي فرداميريم توكشتي به همين سادگي ودوست داشتني   ...
8 تير 1390

بچه گیها

"بچه که بوديم بچه بوديم بزرگ که شديم بزرگ که نشديم هيچ ديگه همون بچه هم نيستيم براي عشق پاک بچه گيهادلم تنگه" واسه اون روزايي كه قهرهاودعواهامون بايه بوسه تموم ميشد وبازم همديگرودوست داشتيم همديگروبغل مي‌گرديمو ميبوسيديم و ميگفتيم آشتي آشتي فرداميريم توكشتي به همين سادگي ودوست داشتني ...
8 تير 1390

بیماری هامانم

سلام پسر عزیزم چندروزی بود تب داشتی و خیلی بد قلق بودی شرایط سختی رو گذروندیم خیلی غصه خوردم ولی بابایی مدام می گفت چیزی نیست و نگران نباش دکتر هم می گفت چیز مهمی نیست ولی چه کنم آروم و قرار نداشتم خدا روشکر از دیروز حالت خیلی بهتره امیدوارم همواره سالم و شاد باشی خیلی لاغر و نحیف شدی چون اصلاً اشتها نداری و غذا نمی خوری بازم جای شکر داره که تبت قطع شده دیروز هم با بردیمت آرایشگاه آخه موهات توی صورتت میومد و اذیت می شدی خیلی بی قراری کردی و کلی هم گریه کردی ولی خیلی خیلی زیباتر شدی فرشته کوچولوی مامانی خیلی هم خوش تیپ شدی عزیز دلم دیشب هر کار کردم ازت عکس بگیرم م وفق نشدم مدام دنبالم می دویی و می خوای دوربینو بگیری خیلی خیلی زیاد ...
7 تير 1390

بیماری هامانم

سلام پسر عزیزم چندروزی بود تب داشتی و خیلی بد قلق بودی شرایط سختی رو گذروندیم خیلی غصه خوردم ولی بابایی مدام می گفت چیزی نیست و نگران نباش دکتر هم می گفت چیز مهمی نیست ولی چه کنم آروم و قرار نداشتم خدا روشکر از دیروز حالت خیلی بهتره امیدوارم همواره سالم و شاد باشی خیلی لاغر و نحیف شدی چون اصلاً اشتها نداری و غذا نمی خوری بازم جای شکر داره که تبت قطع شده دیروز هم با بردیمت آرایشگاه آخه موهات توی صورتت میومد و اذیت می شدی خیلی بی قراری کردی و کلی هم گریه کردی ولی خیلی خیلی زیباتر شدی فرشته کوچولوی مامانی خیلی هم خوش تیپ شدی عزیز دلم دیشب هر کار کردم ازت عکس بگیرم م وفق نشدم مدام دنبالم می دویی و می خوای دوربینو بگیری خیلی خیلی زیاد ...
7 تير 1390

عذر خواهی

سلام پسرم منو ببخش این روزها خیلی کمتر می نویسم از یک طرف کار روزانه و از طرف دیگه بیماری خودت شدیداً منو درگیر و عصبی کرده نمی دونم مشکل از کجاست هر که نظری داره ولی باور کن حسابی گیج و پریشونم امیدوارم زودتر همه چی روبه راه بشه گل پسرم ...
5 تير 1390

عذر خواهی

سلام پسرم منو ببخش این روزها خیلی کمتر می نویسم از یک طرف کار روزانه و از طرف دیگه بیماری خودت شدیداً منو درگیر و عصبی کرده نمی دونم مشکل از کجاست هر که نظری داره ولی باور کن حسابی گیج و پریشونم امیدوارم زودتر همه چی روبه راه بشه گل پسرم ...
5 تير 1390